اشعار لری
په چه وابی حرمت او کلگ و دوو !
ایلیاتی په بگو برنو ته کو ؟
جگر گل زده تو داره چه باسم کرده
من بتم بغض تلمباره چه باسم کرده
جگرم گل زه و نیدم که گلی تج بزنه
دشت جوونم چنو پیواره چه باسم کرده
.................................................
مه اشکفت دلم جا سی تو بو هسم
و بند تش دلم بلتا بخوسوم
بپا تا پات من تش دلم نوا بو
كه دي پرتاپر اشكفت ايابو
شعر از كوشان اسدي سي سخت
..........................................
عاشق در و دردم عشق تو قانون دلم
تو بيو من جگرم جون خوت جون دلم
مو کلو کيچيل شهر تيه مهس تونم
تو که ليلا صفتي سي تونه مجنون دلم
...................................................
قربون او دوره که روغن خش من دله بی
کار باکلاس مردم جپونی بیگله بی
ماشین باکشیمون خرشله بی
دور مال سرخ ایکه از بس گلگابوکله بی
هوف هوف او ایومه که همش سرغله بی
پشته ی هیمه که پشت زنل حامله بی
کی دونس پاسور چنه بازی همهکلکله بی
آری از پشت کوه آمده ام چه میدانستم اینور کوه باید برای ثروت حرام خورد برای عشق خیانت کرد برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند.وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را میپرسم میگویند: از پشت کوه آمده. ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم. و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد تا اینکه اینور کوه باشم و گرگ.